شکست خوردن تبلیغات صرفا به معنای هدر رفتن هزینههای صرف شده برای تبلیغ نیست؛ گاهی اوقات ممکن است فرصتهای طلایی برای جذب مشتری نیز را دست بدهید. بسیاری از کمپینهای تبلیغاتی با وجود هزینههای هنگفت و تلاشهای فراوان، نتوانستهاند به اهداف خود برسند.
اما چرا تبلیغات شکست میخورند؟ دلایل مختلفی میتواند داشته باشد؛ نداشتن مزیت رقابتی و ناتوانی در انتقال پیام تبلیغات به مخاطب هدف و یا درست هدف نگرفتن مخاطب!
اینجاست که هرچه تبلیغ کنید، به در بسته میخورید!
در این مقاله قرار است در مورد هدف گیری درست مخاطب سودآور صحبت کنیم. برای اینکه مخاطب هدف را درست انتخاب کنیم بهتر است از استراتژی مالتی تارگتینگ یه همان هدف گیری چندگانه استفاده کنیم.
مالتی تارگتینگ یا هدف گیری چندگانه چیست؟
مالتی تارکتینگ به معنای شناسایی و هدف گیری چندین گروه مختلف مشتریان با نیازها و علایق متفاوت است. این رویکرد اجازه میدهد تا پیامهای تبلیغاتی به شکلی دقیقتر به گروههای هدف ارائه شوند. در نتیجه، احتمال موفقیت تبلیغات افزایش مییابد و از شکستهای پرهزینه جلوگیری میشود.
برای اینکه کمپین تبلیغاتی شما فیدبک داشته باشد، بهتر است مخاطب هدف خود را به چند شکل هدف بگیرید. بهجای اینکه برای هر نوع هدف گیری یک کمپین جداگانه بسازید؛ کمپین تبلیغاتی شما چند هدف را دنبال کند. (بهجای یک هدف)
منظور از مالتی تارگتینگ
در یک کمپین با استفاده از چند روش هدفمندسازی پیشنهاد خود را به دست کاربر موردنظرتان برسانید.
به زبان سادهتر بگویم وقتی از چند روش تارگتینگ در یک کمپین استفاده کنید، میشود همان هدف گیری چندگانه!
تبلیغات هدفمند نیز به ارائه پیامهای تبلیغاتی به گروههای خاص از مخاطبان میپردازد. این گروهها میتوانند بر اساس معیارهای مختلفی مانند دموگرافی، رفتار، مکان و زمان تعریف شوند.
مزایای هدف گیری چندگانه در تبلیغات چیست؟
۱. افزایش ظرفیت نمایش
با استفاده از چندین روش تبلیغاتی به طور همزمان، ظرفیت نمایش تبلیغات افزایش مییابد و این امکان را فراهم میکند که پیام تبلیغاتی در معرض دید گستردهتری از مخاطبان قرار گیرد. شما همزمان به چندین روش سعی دارید، پیام تبلیغاتی خود را به گوش مخاطب میرسانید.
۲. دسترسی گستردهتر به مخاطبان
با افزایش ظرفیت نمایش، تبلیغات میتوانند در جاهای بیشتری دیده شوند، که این امر محدودیتهای ناشی از هدف گیری تکی مثل جاگذاشتن مخاطب را کاهش میدهد و احتمال دسترسی به مخاطب در جاهای بیشتری را فراهم میآورد.
۳. مدیریت کمپین آسانتر
مدیریت کمپین چندگانه با یک هدف نسبت به چند کمپین جداگانه برای چندین هدف سادهتر و کارآمدتر است. این امر به صرفهجویی در زمان و منابع کمک میکند و نیازی به نظارت و بهینهسازی جداگانه برای هر روش نیست! به شکل سادهتر، نیاز نیست عملکرد هر روش را جداگانه زیر نظر بگیرید یا بهینهسازی کنید؛ حالا فقط یک کمپین را مدیریت میکنید.
۷ روش تارگتینگ مشتریان
- تارگتینگ جمعیتی
- تارگتینگ محتوایی
- تارگتینگ رفتاری
- تارگتینگ مکانی
- تاگتینگ زمانی
- تارگتینگ وابستگی
- تارگتینگ رفتار خرید
۱. تارگتینگ جمعیتی
یکی از روشهای سنتی در بازاریابی است که مخاطبان را بر اساس ویژگیهای جمعیتشناختی مانند جنسیت، سن، محل زندگی، و تعداد افراد خانوار دستهبندی میکند. این رویکرد به دلیل سادگی و هزینه کمتر در مقایسه با تکنیکهای پیچیدهتری مانند تارگتینگ رفتاری، همچنان محبوبیت دارد. شرکتها در تارگتینگ جمعیتی، محصولات خود را برای گروههای بزرگ و متنوعی از مشتریان که ویژگیهای جمعیتشناختی مشابهی دارند، تبلیغ کنند؛ در واقع با استفاده از دادههای جمعیتشناختی، محصولات خود را به طور گستردهتری معرفی میکنند.
۲. تارگتینگ محتوایی
یکی از استراتژیهای مهم در تبلیغات آنلاین است که آگهیها را بر اساس محتوای مرتبط با محصول یا خدمات مورد تبلیغ، بر روی سایت قرار میدهند.
بهعنوان مثال
- اگر محصولی مرتبط با ورزش و تناسب اندام باشد، تبلیغات آن میتواند بر روی وبسایتهایی با موضوع ورزشی، مانند سایتهای خبری ورزشی یا بلاگهای تناسب اندام قرار گیرد. این کار باعث میشود که افرادی که به دنبال راههای بهبود سلامتی و تناسب اندام خود هستند، با تبلیغات مرتبط مواجه شوند.
- اگر محصولی مرتبط با فناوری و گجتهای الکترونیکی باشد، تبلیغات آن میتواند بر روی وبسایتهایی با موضوع تکنولوژی، مانند سایتهای بررسی محصولات تکنولوژیکی یا فرومهای تخصصی فناوری قرار گیرد. این امر به جذب مخاطبانی که علاقهمند به آخرین نوآوریها و محصولات تکنولوژیکی هستند، کمک میکند.
تارگتینگ محتوایی میتواند به شرکتها کمک کند تا مخاطبان خود را در زمان و مکان مناسب با تبلیغات مرتبط مواجه سازند و احتمال تبدیل شدن علاقهآنها به خرید را افزایش دهند. در این روش خریداران(چه بالقوه و چه بالفعل) زمانی که به محصول یا موضوعات مرتبط فکر میکنند، با تبلیغات مواجه شوند؛ که این امر احتمال تأثیرگذاری تبلیغات را افزایش میدهد. از این رو انتخاب سایتهای باکیفیت و محتوای جذاب برای قرار دادن تبلیغات اهمیت زیادی دارد، زیرا میتواند به موفقیت کمپین تبلیغاتی کمک کند و اعتبار برند را حفظ نماید، بهویژه زمانی که خرید و فروش به صورت آفلاین انجام میشود.
علاوه بر این، اگر هدف ایجاد یک جامعه از مشتریان حول محصول است، داشتن گروهی از وبسایتهای معتبر و باکیفیت میتواند دایره نفوذ برند در میان مشتریانش را افزایش دهد و به ایجاد ارتباط معنادار با مخاطبان و تقویت وفاداری به برند منجر شود.
۳. تارگتینگ رفتاری
هدفگیری رفتاری، متدی پرطرفدار و بحثبرانگیز این روزها است که به تبلیغکنندگان اجازه میدهد تا از طریق کوکیها، سایتهایی را که مخاطب به آنها سرزده است شناسایی کنند. در این رویکرد، مخاطبان در مراجعات بعدی به سایت، براساس مدلها و الگوهای رفتاریشان هدف قرار داده میشوند.
تبلیغدهندگان از این روش برای نمایش تبلیغات مرتبط به یک شخص در سایتهای مختلف استفاده میکنند. هدفگیری رفتاری نسبت به هدفگیری محتوایی ارزانتر است و این امکان را میدهد که از روشهای مختلفی به مخاطبان یکسان دست یابید.
۴. تارگتینگ مکانی
متد هدفگیری مکانی یا جغرافیایی، ابزاری قدرتمند برای کسبوکارهای محلی است که میخواهند تبلیغات خود را بر روی جستجوهای محلی متمرکز کنند. این روش از دادههای مکانی مانند کدهای منطقهای، محدودههای زمانی، مختصات GPS، پروتکلهای IP و بازار تعیین شده برای شناسایی موقعیت جغرافیایی کاربران استفاده میکند. با استفاده از این اطلاعات، بازاریابان میتوانند تبلیغات خود را به گونهای تنظیم کنند که تنها به کاربران در مناطق خاصی نمایش داده شود و بدین ترتیب دسترسی خود را به بازارهای هدف بهینهسازی کنند.
علاوه بر این، هدفگیری جغرافیایی میتواند به فروشگاهها کمک کند تا مشتریان را به نزدیکترین شعبه خود هدایت کنند؛ این اقدام به افزایش فروش و تجربه مشتری بهتر منجر میشود. به عنوان مثال، اگر کسی در جستجوی یک محصول خاص باشد، تبلیغات میتوانند او را به فروشگاهی هدایت کنند که آن محصول را در نزدیکی محل زندگی یا کار او دارد.
۵. تارگتینگ زمانی
منشاء این رویکرد رسانههای سنتی مانند رادیو و تلویزیون است، که تبلیغات در یک زمان مشخص از روز به مخاطبان خاصی نمایش داده میشود. تبلیغکنندگان، تبلیغات خود را در زمانهایی که احتمال دسترسی به حداکثر مخاطبان مورد نظر بیشتر است، نمایش میدهند. به عنوان مثال، در ساعاتی که مردم معمولاً در محل کار خود هستند و احتمال خرید آنلاین بیشتری است.
با توجه به آمار Emarketer، حدود ۳۱% از خریدهای آنلاین در طول ساعات کاری انجام میشود. تبلیغکنندگان میتوانند با هدفگیری این زمانهای خاص، اثربخشی تبلیغات خود را افزایش دهند. ارائه جزئیات و اطلاعات بیشتر در مورد محصولات در این زمانها میتواند به عنوان یک مزیت رقابتی عمل کند و به افزایش فروش کمک کند.
هدفگیری زمانی با توجه به دادههای دموگرافیک و رفتاری مخاطبان سفارشی میشود؛ از این رو نه تنها به افزایش دیده شدن و تعامل کمک میکند، بلکه به دلیل هدفمندی دقیق، بسیار مقرون به صرفه است. تبلیغات در لحظاتی نمایش داده میشود که مخاطبان بیشترین تمایل به دریافت پیام را دارند؛ که این امر میتواند باعث بهینهسازی بودجه تبلیغاتی و افزایش بازگشت سرمایه (ROI) شود.
۶. تارگتینگ وابستگی
روش تارگتینگ وابستگی، که گاهی به عنوان تارگتینگ بر اساس علاقه نیز شناخته میشود، یک استراتژی بازاریابی دیجیتال است. در این روش، تبلیغات بر اساس سایتها و محتوایی که کاربران به طور مرتب مشاهده و با آن تعامل دارند، هدفگذاری میشوند.
این کاربران زمان زیادی را روی این سایتها صرف میکنند؛ چون محتوای این سایت مرتبط با سرگرمیها و علاقهمندیهای آنها است. از آنجایی که احتمالاً محتوای این سایتها بیشتر برایشان مطلوب است و نسبت به محتوا و تبلیغات مرتبط با آن وبسایتها حساستر و پذیراتر هستند.
برای مثال، اگر شما به طور منظم وبسایتهای مرتبط با فوتبال را دنبال میکنید، تبلیغکنندگان ممکن است تبلیغات مرتبط با ورزش، تجهیزات ورزشی یا بلیط مسابقات را برای شما نمایش دهند. این تبلیغات میتوانند به صورت بنرهای تبلیغاتی، ویدئوها، یا حتی پستهای تبلیغاتی در شبکههای اجتماعی باشند که به طور خاص برای جلب توجه شما طراحی شدهاند.
این روش به ویژه برای تقویت آگاهی از برند و افزایش وفاداری مشتریان بسیار کارآمد است؛ زیرا تبلیغات در محیطی نمایش داده میشوند که کاربران از قبل به آن علاقهمند هستند و احساس راحتی میکنند. همین تعامل و تبدیل شدن تبلیغات به فروش را افزایش میدهد.
۷. تارگتینگ رفتار خرید
در این روش مخاطب براساس دادههای رفتاری آنلاین و اطلاعات خریدشان هدفگذاری میشود. بازاریابان در تارگتینگ براساس دستهبندی خرید، با دقت بیشتری مخاطبان هدف خود را شناسایی کرده و پیامهای تبلیغاتی را بهگونهای هدفمند ارائه میدهند.
به عنوان مثال، کمپانی Nielsen، پروفایلهای مشخصی از کاربران را بر اساس عادات خرید آنها ایجاد کردهاست؛ مانند کاربرانی که به طور مرتب کرمهای مرطوبکننده یا محصولات غذایی کم کربوهیدرات خریداری میکنند. سپس، این پروفایلها را با الگوهای رفتاری آنلاین کاربران تطبیق میدهند تا بتوانند پیشبینی کنند که کاربران در آینده چه محصولاتی را خریداری خواهند کرد.
در این رویکرد، ناشران تبلیغ و بازاریابان میتوانند درستترین پیام را در مناسبترین زمان به مناسبترین مخاطبان برسانند، حتی زمانیکه اطلاعاتشان کافی نیست. این روش، با وجود کارآمدی بالا، هزینههای قابل توجهی دارد، زیرا نیازمند تعریف و نگهداری پایگاههای دادههای پیچیده برای بازارهای مشخص است. اما تارگتینگ براساس رفتار خرید مشتری به شما کمک میکند تا تبلیغات خود را بهگونهای هوشمندانه طراحی کنید که نه تنها موجب جذب مشتریان بیشتر شود، بلکه به افزایش وفاداری مشتریان و در نهایت رشد کسبوکارتان نیز کمک میکند.
حرف آخر
مالتی تارگتینگ یا هدفگیری چندگانه در تبلیغات به شما امکان میدهد تا با استفاده از یک استراتژی جامع، تأثیر بیشتری بر مخاطبان خود داشته باشید و در عین حال فرآیند مدیریت تبلیغات را سادهتر کنید. این رویکرد میتواند به افزایش بازدهی تبلیغات و بهبود نتایج کمپینهای بازاریابی کمک کند.
برای آشنایی بیشتر با نکات و ترندهای تبلیغاتی بر روی پلتفرم تلگرام در کانال آقای تبلیغاتی عضو شوید.
نکته خاصی هست که این مقاله رو تکمیلتر کنه؟