بازاریابی احساسی یکی از روشهایی است که برندها برای ایجاد ارتباط عمیق و ماندگار با مشتریان خود از آن استفاده میکنند. این روش به برندها کمک میکند که با ایجاد احساسات مثبت، منفی در مخاطبان، آنها را به اقدامات مورد نظر خود ترغیب کنند.
بازاریابی احساسی بر اساس این ایده کار میکند که احساسات و عواطف انسانها بیشتر از منطق و عقل در تصمیمگیریهای خرید تأثیر دارند. بنابراین، این رویکرد سعی میکند با تحریک احساسات مثبت یا منفی در مشتریان، آنها را به خرید یک محصول، اشتراکگذاری یک محتوا یا وفاداری به یک برند ترغیب کند.
در این مقاله، ما قصد داریم نشان دهیم که چگونه بازاریابی احساسی میتواند به افزایش فروش، وفاداری مشتری و شناخت برند کمک کند. همچنین چند مثال موفق از برندهایی که از این روش استفاده کردهاند، برای توضیح مفاهیم و راهبردهای بازاریابی احساسی استفاده خواهیم کرد.
مقاله پیشنهادی: چگونه با تبلیغات در مشتری انگیزه خرید ایجاد کنیم؟
منظور از بازاریابی احساسی چیست؟
بازاریابی احساسی (Emotional Marketing ) یک استراتژی است که در آن برند با تحریک احساسات مخاطبانش آنها را ترغیب به انجام یک عملی میکند.
همانطور که میدانید احساسات ما در ۴ دسته اصلی قرار میگیرند: شادی، غم، ترس و خشم. هر یک از این احساسات میتوانند در موقعیتهای مختلف برای اهداف مختلف مورد استفاده قرار گیرند.
برای مثال:
- شادی میتواند برای ایجاد اعتماد، ارزش و ارتباط مثبت با برند مفید باشد.
- غم میتواند برای ابراز همدردی، ایجاد احساس نیاز و تشویق به کمک به دیگران کارآمد باشد.
- ترس میتواند برای ایجاد احساس اضطراب، افزایش توجه و تحریک به عمل به عنوان یک راه حل مؤثر باشد.
- خشم میتواند برای ایجاد احساس بیعدالتی، افزایش انگیزه و تشویق به تغییر وضعیت فعلی به کار رود.
البته توجه کنید، استفاده از احساسات منفی بسیار با دقت و احتیاط انجام شود، زیرا ممکن است باعث عکسالعمل منفی یا خشم مشتریان شود. بنابراین، برندها باید احساسات مناسب را برای هدف خود بکار بگیرند و با استفاده از عناصر مختلف مانند رنگ، صدا، تصویر، متن و داستانسازی، آنها را در محتوای خود منعکس کنند.
برای نمونه:
برند Always در کمپین #LikeAGirl از احساس خشم برای ایجاد احساس بیعدالتی در مورد تبعیض جنسیتی در جامعه و افزایش اعتماد به نفس دختران استفاده کرد.
Always با نشان دادن تفاوت بین نگرشهای دختران و پسران نسبت به عبارت «LikeAGirl = مثل یک دختر»، سعی کرد که این عبارت را از یک توهین به یک تشویق تبدیل کند. این کمپین باعث شد که دختران احساس کنند که میتوانند هر چیزی که میخواهند باشند و نیازی نیست که از استانداردهای جامعه پیروی کنند. کمپین #LikeAGirl با استقبال گستردهای روبرو شد و بیش از ۶۵ میلیون بازدید در یوتیوب داشت.
برند نایکی که یکی از بزرگترین تولیدکنندگان لوازم ورزشی در جهان است، از بازاریابی احساسی برای ارائه پیامهای الهامبخش و تحریککننده استفاده میکند.
این برند با استفاده از اسلوگانهایی مانند “Just Do It” یا “Dream Crazier”، مخاطبان خود را به رویارویی با چالشها، دنبال کردن رویاها و اعتماد به نفس دعوت میکند. همچنین نایکی از ورزشکاران مشهور و موفقی مانند مایکل جردن، سرنا ویلیامز، و کریستیانو رونالدو برای نمایش محصولات خود و انتقال احساساتی مانند شور، اشتیاق، و پیروزی استفاده میکند.
برند کوکاکولا، یکی از مشهورترین نوشیدنیهای گازدار در جهان است. این برند استفاده از اسلوگانهایی مانند “Open Happiness” یا “The Pause That Refreshes”، این احساس را مخاطبانش ایجاد میکند که با مصرف نوشیدنی کوکا حس شادی و تازگی خواهند داشت.
همچنین کوکاکولا از تصاویر و ویدئوهایی استفاده میکند که نشاندهنده لحظاتی از دوستی، عشق و شادی با خانواده و دوستان است. این برند با ایجاد ارتباط بین محصول خود و احساسات مثبت، مشتریان را به خرید و مصرف بیشتر ترغیب میکند.
این برندها از بازاریابی احساسی برای افزایش شناخت، جذب، و وفاداری مشتریان خود استفاده میکنند.

مقاله پیشنهادی: چگونه یک تبلیغات زود بازده و مؤثر اجرا کنیم؟
۴ دلیل اساسی که نشان میدهد با تبلیغات احساسی میتوانید فروشتان را بیشتر کنید.
بازاریابی احساسی یک روش موثر برای ایجاد ارتباط عمیق و ماندگار با مشتریان است. دلیل و اهمیت استفاده از بازاریابی احساسی را میتوان به این صورت بیان کرد:
۱. محتوای عاطفی شما برای مشتریان خاطرهساز میباشد.
یکی از عوامل مؤثر در بازاریابی احساسی که میتواند بر کسب و کار شما تأثیر مثبت داشته باشد، این است که محتوای عاطفی شما برای مشتریان خاطرهساز باشد.
به عنوان مثال آهنگی که یک مکان یا شخص خاصی را برای شما یادآوری کند؛ در واقع خاطرات و احساسات شما با شنیدن یک آهنگ، مجدداً بازخوانی میشوند. تبلیغات احساسی نیز دقیقاً همین کار را میکنند.
وقتی شما یک محتوای عاطفی ایجاد میکنید که با احساسات مشتری گره خورده است، این محتوا به احتمال زیاد در ذهن مشتریان ماندگار خواهد شد. در این صورت هر بار که مشتریان مجدداً همان احساس را تجربه کنند، بی برو برگرد به یاد برند شما خواهند افتاد.
فرض کنید در یک کافه، آهنگی به خصوص را شنیدهاید و از قضا خاطرهای خوبی هم داشتید، بعداً با شنیدن دوباره آن آهنگ ممکن است دوست داشته باشید که دوباره به آن کافه بروید.
۲. با تمرکز بر احساسات مشتری، آنها را به واکنش فوری ترغیب میکند.
همانطور که میدانید در شبکههای اجتماعی امکان ارسال نظر و ارتباط سریع با صاحبان برند ( یا کسب و کارها ) فراهم است؛ وقتی شما یک پست در اینستاگرام منتشر میکنید، فالوورهایتان میتوانند همان لحظه واکنش احساسی خود را به آن محتوا نشان دهند.
در بازاریابی احساسای نیز همین اتفاق میافتد؛ از آنجایی در این رویکرد احساسات مشتری را هدف قرار داده میشود، در همان لحظه واکشن نشان میدهند.
این رویکرد باعث میشود که مصرف کنندگان و مخاطبین جدید کسب و کارتان، برند شما را همیشه با احساس مربوطه بشناسند.
به طور مثال شما با شنیدن نام مهران مدیری و یا رضا عطاران همیشه به یاد واکنشهای شاد افتاده و در مقابل با شنیدن نام شهاب حسینی به یاد خاطرات و قایع نسبتاً غمگین خواهید افتاد.

۳. بازاریابی احساسی بر روی تصمیم گیری مخاطبان تأثیر میگذارد.
تصور کنید که از دو وب سایت متفاوت یک کالای مشابه خریداری کردهاید.
وب سایت اول پس از دریافت محصول، با ارسال یک ایمیل یا پیام و یا برقراری تماس از خرید شما تشکر کرده و میخواهد که در نظرسنجی شرکت کنید و میزان رضایت خود نسبت به کالا را اعلام نمائید. برخی شرکتها یک کد تخفیف نیز برای مشتریان خود در صورت شرکت در نظرسنجی برای خریدهای بعدی ارائه میدهند.
همچنین، وب سایت با شما در ارتباط میماند و همچنان از طریق ایمیل، پیامک، شبکههای اجتماعی و غیره، محتوای مفید و مرتبط با کالای خریداری شده شما را به اشتراک میگذارد.
در مقابل وب سایت دوم، بدون ایجاد حس عاطفی، صرفاً کالا را به دست شما میرساند و بعد از آن هیچگونه پیگیری و عکسالعملی ندارد.
احتمال خرید مجدد شما از کدام یک از این دو وبسایت بالاتر است؟
به نظرم، اکثریت ما وب سایت اول را برای خریدهای بعدی انتخاب میکنیم؛ چرا که پشتیبانی وبسایت اول باعث میشود که بیشتر به او اعتماد کنیم و این حس را داشته باشیم که به نظر و میزان رضایت ما اهمیت میدهند. به این ترتیب، مشتری وفادار وب سایت میشویم و احتمالاً خریدهای بیشتری از آنها انجام میدهیم و حتی آنها را به دیگران معرفی خواهیم کرد.
بنابراین، میتوان گفت یک برند از طریق تبلیغات احساسی، ارتباط عمیقتر و ماندگارتری با مشتریان ایجاد کرده و آنها را ترغیب به خرید میکند.

مقاله پیشنهادی: کلمات تاثیرگذار در تبلیغات که باعث میشوند مخاطبان شما را انتخاب کنند.
حرف آخر
با توجه به مطالب ذکر شده در این مقاله، بازاریابی احساسی میتواند به افزایش فروش، وفاداری مشتری و شناخت برند کمک کند. قطعاً شما نیز به عنوان مصرف کننده، تحت تأثیر بازاریابی احساسی قرار گرفتهاید و خیلی مواقع احساساتتان در تصمیمگیری برای خرید نقش برجستهای داشته است. به نظر شما این ایده که برندها با این رویکرد ما رو ترغیب به خرید میکنند، درست است؟ نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود را درباره این روش تبلیغاتی و بازاریابی با ما در میان بگذارید.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد ترندهای تبلیغات و ترفندهای ایجاد انگیزه خرید در مشتری در ربات کلاب آقای تبلیغات عضو شوید.