رویافروشی در تبلیغات به مفهوم تکنیکها و روشهایی اشاره دارد که با استفاده از آنها میتوان احساس رویا و امید را در مخاطبان ایجاد کرده و آنها را به خرید یا اقدام واکنشگرا ترغیب نمود. این روشها معمولاً از مفاهیم روانشناسی و انگیزشی بهره میبرند تا افراد را به خرید یا تصمیمگیری مشابه ترغیب کنند.
همانطور که می دانید کتاب های انگیزشی نوعی به مردم رویا می فروشند و به آن ها امید واهی میدهند؛ اینکه اگر به یک چیزی فکر کنید، اون چیز اتفاق میافتد. مثل قانون جذب کتاب راز!
آیا امکان دارد که شما در خانه خود نشسته و در ذهن خود تصویری از یک خودروی لوکس را تداعی کنی و پس از مدتی، آن خودرو را واقعاً داشته باشی؟
یا به عنوان مثال، با فکر کردن به دمبل و هالتر و باشگاه، بدن خود را تقویت کنی و به تناسب اندام برسی! اون عده از افراد که به جای ورزش و رژیم برای داشتن تناسب اندام به قرصهای لاغری پناه میبرن! نمونههای بازر از رویایی فکر کردن هستن!
استوری تلینگ را با رویافروشی در تبلیغات اشتباه نگیرید! در رویافروشی هم، ماکتر داستان بافی میکند و به مخاطب وعدههای الکی میدهد. اما در استوری تلینگ، مارکتر سعی دارد با گفتن واقعیت به شکل داستان مخاطب را جذب کند.
استوریتلینگ در تبلیغات به عنوان یک روش قدرتمند تبلیغاتی، از داستانهای زنده و جذاب برای جلب توجه مخاطبان استفاده میکند و ارتباط عاطفی عمیقتری را بین مخاطب و محصول یا خدمت ایجاد میکند. در این مقاله میخواهم در مورد مفهوم رویافروشی در تبلیغات و همچنین قدرت داستان سرایی در تبلیغات صحبت کنم. تا پایان این مطلب همراه من باشید.
رویافروشی در تبلیغات چیست؟
رویافروشی در تبلیغات یک استراتژی بازاریابی است که در آن تاکید بر ایجاد تصویری آرمانی و ایدهآلی از محصول یا خدمت به مخاطبان میشود، به طوری که آنها را به دنیایی ایدهآل و رویایی میکشاند. این استراتژی به کمک ارتباط با احساسات، آرزوها، و انتظارات مخاطبان، آنها را ترغیب به خرید و مشارکت میکند.
اصطلاح “رویافروشی” به معنای ایجاد تصویری زیبا و جذاب از آیندهای بهتر و آرمانی است که با خرید یا مصرف محصول یا خدمت، این آرمان به واقعیت تبدیل میشود.
در تبلیغات رویافروشی، از المانهایی مانند تصاویر زیبا، کلمات شورانگیز، احساسات مثبت و واقعیتهای متنوع استفاده میشود تا مخاطبان را به یک دنیای بهتر و ایدهآلتر جذب کند. این استراتژی معمولاً در تبلیغات محصولات یا خدماتی مثل کتابهای انگیزشی، برنامههای آموزشی، محصولات زیبایی و بهداشتی، و دورههای توسعه شخصی مورد استفاده قرار میگیرد.
همانطور که گفتیم، یکی از نمونههای معروف از این نوع تبلیغات، کتاب “قانون جذب” (The Law of Attraction) اثر رهنما رهام مورگان است که اصولی راجع به جذب موفقیت و خوشبختی به وسیله تمرکز بر افکار مثبت و تصویرسازی را مطرح میکند.
در کل، رویافروشی به عنوان یک استراتژی تبلیغاتی، با تأکید بر ایجاد ارتباط عاطفی و ترغیب مخاطبان به تجسم آرمانها و رویاهای خود، تلاش دارد تا آنها را به اقدام و خرید ترغیب کند.
اما قدرت داستان سرایی در تبلیغات رو جدی بگیرید!
سعی کنید دست به قلم باشید و در مورد محصولات یا خدمات تان داستان سرایی کنید.
مردم داستان ها رو دوست دارند و آن ها را دنبال می کنند
شما با داستان سرایی می توانید به راحتی محصولات و یا خدمات خود را با مشتریان تان بفروشید.
اهمیت داستان سرایی در موفقیت تبلیغات
همهی ما میدانیم که انسانها از دستانها و روایتها لذت میبرند. این قدرت روایت و داستانسرایی میتواند یک راهکار بسیار مؤثر برای تبلیغات محصولات و خدمات شما باشد. هنگامی که به خواننده یا مخاطب خود داستانی تعریف میکنید، او به شما تمرکز بیشتری میدهد و با تشویق به دنبال کردن جزئیات بیشتری، احتمالاً به تبلیغات شما توجه بیشتری خواهد داشت.
در تبلیغات خود، میتوانید به مهارتها، ویژگیها و مزایای منحصربفرد محصولات یا خدمات خود پرداخته و آنها را در قالب یک داستان جذاب ارائه دهید. برای مثال، میتوانید داستانی از تجربهای واقعی که یک مشتری از استفاده از محصول یا خدمت شما داشته است، بهصورت خلاقانه تعریف کنید. این داستان میتواند به خواننده احساس کنجکاوی و هیجان فراهم کند و او را ترغیب به اطلاعات بیشتر و در نهایت خرید محصول شما کند. به این ترتیب، با ایجاد داستانهای جذاب و هیجانانگیز در تبلیغات خود، میتوانید ارتباط عمیقتری با مخاطبان خود برقرار کنید و محصولات یا خدمات خود را با موفقیت به آنها معرفی کنید.
همانطور که میدانید، استوری تلینگ در اینستاگرام، با استفاده از داستانهای کوتاه و جذاب، مخاطبان را به دنیای محتوای شما میکشاند و ارتباط احساسی قویتری بین شما و دنیای آنها ایجاد میکند.
داستان سرایی با رویافروشی اشتباه نگیرید!
رویافروشی وعده الکی دادن به مردم است؛مثل کتاب راز!
اما داستان سرایی مثل چاقو می ماند؛ شما هم می توانید ازش خوب استفاده کنید و هم بد!
رویافروشی به معنای وعدههای غیرقابل تحقق و اغلب سودجویانه است که به افراد داده میشود تا توجه آنها را جلب کند، اما در نهایت واقعیت ندارد. به عبارت دیگر، رویافروشی به افراد وعدهها یا اطلاعات غلط یا غیرقابل اثبات میدهد تا آنها را به یک عمل خاص ترغیب کند.
در مقابل، داستانسرایی یک ابزار قوی برای انتقال ایدهها، ارتباط برقرار کردن با مخاطبان و ایجاد تاثیر در ذهنها است. داستانها اغلب به عنوان یک وسیله برای توصیف و تجسم احساسات، ارزشها، و مفاهیم پیچیده به کار میروند. داستانها میتوانند میتوانند افراد را ترغیب به فکر کردن و تأمل کنند و تاثیر زیادی در تغییر نگرشها و رفتارهای آنها ایجاد کنند.
استفاده از داستانها به عنوان یک ابزار مؤثر در ارتباطات و تأثیرگذاری نیازمند توجه و مهارت است؛ در حالی که داستانها میتوانند اثرات مثبت و قوی در پیشرفت کسب و کارها داشته باشند، استفاده نادرست از آنها نیز میتواند به تبعات منفی منجر شود.
اما داستان سرایی چه ربطی به رویافروشی دارد؟
همانطور که می دانید انسان دردمند، همیشه دنباله رو افراد قهرمان است؛ که به تمام آنچه که خود ندارد، او دست یافته است. استاد رویافروش این داستان ها را از حفظ است! سعی میکند با نشان دادن ماشین و خونه لوکس،سفرهای لاکچری، زندگی بدون درد و رنج، مخاطب رنجور را اغوا کرده وتحت تأثیر قرار دهد. برای اینکه بتواند این مخاطب را جذب و خدمات خود را به او بفروشد، از یک سری جملات انگیزشی کمک میگیرد!
به عنوان مثال به مخاطب میگوید: خودت را داخل فلان خانه و یا فلان ماشین تصور کن؛ تو میتونی و حتماً بش میرسی! به شرطی که به راهنماییهای من گوش بدی!
اکنون اینجا خدمات خود را به مخاطب معرفی میکند و چون مخاطب وعده های رویایی را عمیقاً باور کرده، آن خدمات را می خرد. در واقع مخاطب به یک مشت رویا پول داده.
داستان سرایی در مقایسه با رویا فروشی
داستانسرایی و رویافروشی در واقع دو جنبه مختلف از تبلیغات و تأثیرگذاری بر مخاطبان هستند، اما به طور مشترک در فرآیند تبلیغات و فروش محصولات یا خدمات مورد استفاده قرار میگیرند. به طور خلاصه، داستانسرایی به عنوان ابزاری برای ایجاد ارتباط عاطفی و تشویق مخاطبان به اقدامات، به رویافروشی مرتبط است.
در داستانسرایی، با شرح یک داستان جذاب و تعاملی، احساسات و ارزشها را به مخاطبان منتقل میکنید. این داستانها میتوانند تجربیات فردی یا تغییرات اجتماعی را نشان دهند و با ایجاد ارتباط عاطفی با مخاطبان، آنها را به دنبال کردن داستان ترغیب میکنند. این ارتباط عاطفی باعث میشود مخاطبان به عنوان یک قسمت از داستان حس کنند و از این طریق، بهتر به محصول یا خدمت معرفی شده پیوسته و تمایل به تجربه آن داشته باشند.
از طرف دیگر، رویافروشی تلاش برای جذب مخاطبان و ایجاد تشویق به اقدامات خاص است. این تکنیک به وعدههایی اشتباه و غیرواقعی اشاره دارد که به مخاطبان داده میشود. این وعدهها ممکن است شامل مفاهیمی مانند “تنها با تصویرسازی، میتوانید همه چیز را داشته باشید” باشند. این اصول به عنوان یک روش اقناع مخاطبان به خرید محصول یا خدمت استفاده میشوند، اما ممکن است در برخی موارد وعدههای نادرستی ارائه دهند.
داستانسرایی و رویافروشی هر دو در تبلیغات نقش دارند، اما داستانسرایی بیشتر بر ایجاد ارتباط عاطفی و تعامل با مخاطبان تمرکز دارد، در حالی که رویافروشی تلاش میکند تا با تکنیکهایی اقناعی مخاطبان را به اقدام و خرید ترغیب کند. از این دو مفهوم میتوان برای بهبود کیفیت تبلیغات و تأثیرگذاری بر مخاطبان بهرهبرداری کرد.
چگونه داستان سرایی را از رویافروشی تشخیص دهیم؟
تشخیص دادن بین داستانسرایی و رویافروشی به نوعی مهارت تفکر و تجزیه و تحلیل نیاز دارد. در زیر به برخی نکات کلیدی برای تشخیص این دو مفهوم اشاره میکنم:
وعدهها و پیشبینیها
رویافروشی عمدتاً با ارائه وعدهها و پیشبینیهای غیرمنطقی و بیپایه به مخاطبان کار میکند. معمولاً وعدههایی مانند “تنها با فکرکردن به چیزی، آن را به دست میآورید” یا “بدون هیچ تلاشی، تمام مشکلات حل میشود” نشانگر رویافروشی هستند. در مقابل، در داستانسرایی، داستانها برای ایجاد ارتباط با مخاطبان و انتقال پیامهای عمیقتر و معنویتر استفاده میشوند.
تاکید بر تجربیات و تغییرات
در داستانسرایی، تاکید بر تجربیات فردی یا تغییرات اجتماعی و شخصی قرار دارد. این داستانها معمولاً به اشتراکگذاری تجربیات واقعی و شخصی میپردازند و احساسات و ارزشهای انسانها را ترسیم میکنند. در مقابل، رویافروشی بیشتر به ارائه وعدههای علمینشده و پیشبینیهای ناقص تمایل دارد.
اصول و تکنیکها
رویافروشی به تکنیکهای معمولاً علمی نشده و اصول ناقص تکیه میکند. به عبارت دیگر، از مفاهیم انگیزشی یا روانشناسی ممکن است به شکل نادرست و ناقص برای تأیید وعدهها استفاده شود. در مقابل، داستانسرایی میتواند با تأثیرات علمی و روانشناختی ترکیب شده باشد تا ارتباط عاطفی قویتری با مخاطبان برقرار کند.
معقولیت و واقعیت
داستانسرایی ممکن است از اصول و واقعیتهای معقول برای ایجاد تاثیر استفاده کند. این داستانها اغلب توسط مثالها و نمونههای واقعی تأیید میشوند. در مقابل، رویافروشی اغلب به اصول واقعیتپذیری توجه نمیکند و به جای آن، به تبلیغات نادرست متکی است.
تأکید بر احساسات
داستانسرایی به شیوهای که احساسات و ارتباط عاطفی با مخاطبان را تقویت میکند، عمل میکند. این داستانها به مخاطبان احساس کنند که به عنوان یک قسمت از داستان حس میکنند. در مقابل، رویافروشی ممکن است از اصول مشابه ایجاد احساسات استفاده کند، اما به عنوان هدف نهایی خرید و فروش تمرکز دارد.
تشخیص داستانسرایی از رویافروشی نیازمند توجه به ساختار و محتوای متن، تحلیل عمیقتر اصول و وعدههای ارائه شده، و استفاده از تفکر منطقی و تجربی است.
حرف آخر
در آخر توصیه می کنم برای آموزش نکات مهم و ترفندهای تبلیغات، برگزاری تبلیغات خلاقانه، رشد و توسعه کسب و کارتان و افزایش فروش و …. در کلاب آقای تبلیغات عضو شوید. برای کسب اطلاعات کامل جهت عضویت در کلاب آقای تبلیغات پیج اینستاگرامی آقای تبلیغات را دنبال کنید.
نکته خاصی هست که این مقاله رو تکمیلتر کنه؟